رویکرد نوین جهان متمدّن را سبز کردن حسابهای ملّی به مدد حرکت از «محیطِ زیستی اقتصادی» به سوی «اقتصادی زیستمحیطی» و متکی بر تولید دانش، به عنوان منبعی جهانی برای توسعة پایدار میدانند (غریبی، 1379)؛ رویکردی که لزومِ تقویت و حمایت از نگاهی همهجانبهنگر[1] را به وسیلة همیاری و تعامل میانرشتهای بین متخصصین منابعطبیعی و محیطزیست با کارشناسان و نخبگانِ حوزة اقتصادی و دولتمردانِ حوزة سیاست بیش از پیش مورد تأکید قرار داده و از جملة ضروریترین لوازم تضمین توسعة پایدار برمیشمرد (تیزدل، 2001). به دیگر سخن، امروزه تنها هنگامی میتوان از مزیتهای اقتصادی سرزمین یاد کرد که آن مزیتها از غربالِ ارزشهای زیستمحیطی گذر کرده باشند و ارزش افزودة حاصل از فعالیتها و برنامههای اقتصادی به کاهش اندوختههای طبیعی و تشدید دامنة آسیبپذیری آنها منجر نشود.
[1] Multy disciplinary
|